• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : مناقشه درکدامين مثل؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عرض سلام و ارادت جناب آقاي دکتر ! مطلب شما را در نقد مطلب آقاي حسيني الست مطلب شايسته اي ديدم ، کامنتي را هم بنده در نقد نظرات آيت الله صادقي در ذيل مطلب آسيد محمد رضا گذاشته ام که موضوع فهم زبان قرآن را از زاويه اي ديگر بيان کرده ام . جناب آقاي صادقي در نظريه شان ، اينکه در جايي کسي حرفي را بزند که ديگران نفهمند تماما مربوط به نقص گوينده گرفته است و در مورد پروردگار با ادله ساده بيان داشته است که اين نقص از او دور است و لذا نتيجه گرفته اند که اگر کسي قائل به عدم درک کلام پروردگار از سوي مردم باشد ، به نقص خدا معتقد شده و مثلا احتمالا مرتد هم هست ، ايشان دقت نکرده اند که ممکن است مسئله عدم درک مطالب گوينده از طرف شنونده مربوط به ناآشنايي شنونده نسبت به زبان گوينده هم باشد ، مثلا گوينده اي انگليسي زبان براي مستمعي فارسي زبان صحبت کند . مطلب ديگر اينکه هر گوينده اي که به زبان مخاطبين عوام صحبت نکند نميشود نتيجه گرفت که گوينده اي غير حکيم است ، مگر معناي اشعار حافظ را همه ميفهمند ، اينکه چون من معناي آن را نميفهمم ، پس حافظ ، حکيم نبوده ، استدلال باطلي است . از طرف ديگر مفهوم بودن کلمات يک جلمه ، الزاما دليل بر حکيم بودن گوينده نيست ، حرفهاي يک کودک 6 ساله آنقدر ساده است که همه متوجه منظور او ميشوند ، بديهيست که از اين موضوع نميتوان نتيجه گرفت که کودک 6 ساله حکيم است و حافظ حکيم نيست !
    عرائضي در خصوص زبان قرآن و نحوه ارتباط با قران دارم که انشاالله در فرصتي مناسب مطرح خواهم کردو
    ارادت هميشگي !